رسیدن به نتیجه مطلوب در هر کاری، در گرو رعایت شرایط درستی آن است.
البته تفاوت عبادات با غیر عبادات، در این است که علاوه بر شرایط صحت و درستی، رعایت شرایط پذیرش و قبول الهی هم بایسته است.
نمازی که از عبادتهای مسلم دین است، اگر با شرایط درستی آن انجام شود، تکلیف ساقط میشود و در قیامت مورد مؤاخذه قرار نمیگیرد.
اما پذیرش نماز و پاداش بر آن، در گروی شرایط دیگری است.
پس از تحقق تمامی شرایط صحت و قبولِ یک عبادت، نوبت به رتبهی ارزش و درجهی پاداش آن میرسد.
آیا ارزش یک عمل معین، از همه افراد یکسان است؟
مسلما عملی که از احساسات صرف برآمده باشد، ارزش چندانی ندارد. اندک نیست فداکاریهای محیّر العقولی که از اهل باطل سرزده است.
عمل، آن گاه ارزش واقعی پیدا میکند که سرچشمهاش، معرفت و شناخت باشد. پس نخستین عنصر ارزش گذاری پس از قبول عمل، معرفت است.
به سخن دیگر عیارِ ارزش در هر عملی، درجهی معرفتِ عامل است. همان گونه که ارزش طلا با عیار آن سنجیده میشود، ارزش عبادت نیز با عیار معرفت و شناخت سنجیده میشود.
به تعبیر سوم هر اندازه شناخت عامل بالاتر باشد، همان اندازه، عمل ارزش افزوده پیدا میکند.
از آن جایی که معرفتِ قویتر در گروی خردِ کاملتر است، میتوان گفت ارزش واقعی عمل در گروی عقل و خرد است.
هر اندازه خرد، کاملتر گردد، همان اندازه معرفت، قویتر میشود و به تبع آن، عمل، ارزش بالاتری پیدا میکند.
بنا بر این یک لا اله الا الله گفتن ۱- با حفظ شرایط صحت و ۲- با داشتن شرایط قبول و ۳- عدم صدور از احساسات صرف، ۴- بر حسب خرد افراد، ارزش متفاوتی پیدا میکند.
چرا که معرفت، حالتی به قلب میدهد که کیفیت عمل تغییر میکند.
بر اساس این قانونِ مهمِ عقلانی، مقایسه میان اعمال علی علیه السلام با دیگران ناشدنی و محال است.
هر چند از منظر کمیت، عمل علی علیه السلام با احدی قابل مقایسه نیست، چه کسی هر شب صد رکعت نماز خوانده است؟! تعداد پیروزیهای چه کسی به پیروزیهای علی علیه السلام میرسد؟! انفاقات چه کسی به جود و بخشش علی علیه السلام میرسد؟! و…
و هر چند از منظر کیفیت ظاهری هم عمل علی علیه السلام قابل مقایسه با احدی نیست. حضور قلبش، رکوع و سجودش، گریههایش، زهدش، صبرش، شدت مصائبش، عدالتش و… هرگز نظیر و مانندی ندارد!
اما آن چه در درجه نخست (تأکید میکنم در درجه نخست) عمل علی علیه السلام را از عمل دیگران ممتاز میکند، نه آن کمیت است و نه این کیفیت.
کیفیت باطنی عمل علی علیه السلام است که حرف نخست را در ارزش عمل علی علیه السلام میزند.
اخلاصی که ناشی از اوج معرفت است، معرفتی که ناشی از عقل کامل است، عقل کاملی که به جز در برادرش پیامبر صلی الله علیه و آله هرگز مصداق ندارد!
نه تنها مقایسه یک عمل علی علیه السلام، با همان عمل از دیگران، شدنی نیست، بلکه اگر اخلاص همه خلایق و معرفت همه عارفان، از ازل تا ابد، در یک عمل خلاصه گردد، باز هم به گرد یک نَفَس علی علیه السلام نمیرسد!!!
حالا اگر این نفس در مبارزه عمرو بن عبدودها و مرحبها باشد چه میشود؟!
اگر این نفس در لیلة المبیت باشد، به کجا میرسد؟!
اگر این نفس….
اگر اندکی، تنها اندکی از قانون کلی یاد شده درک شود، روشن میشود که مقایسهی قهرمانانِ ملتها و مکتبها با علی علیه السلام، تنها نشان از عمق جهالت و یا اوج رذالت و جنایت دارد و بس!
ابعاد ظاهری و ابعاد پنهانی علی علیه السلام، آن چنان است که او را حقیقتی ناشناخته کرده است.
هرگز مُلکیان و ملکوتیان در قواره آن نیستند که ابعاد علی علیه السلام را بشناسند تا بتوانند ارزش تنها یک عمل او را بسنجند!
حالا اگر علی علیه السلام در روز قیامت تنها یک نفسش را (تأکید میکنم تنها و تنها یک نفسش را) خرج شیعیانش کند، چه انقلاب عظیمی در میزان اعمال رخ میدهد؟!!!